نتایج جستجو برای عبارت :

کودن تر از صادقی داریم؟ خیر

رفته فیسبوک و اینستاگرم دراز رو (همون که کیرش کلفت بود) چک کرده.
 
میگه این پسره که سبزه هست، چرا میگفتی سفیده.
بهش میگم الان سبزه شده خر گاو. اون دوره ای که من باهاش اشنا شدم سفید بود.
بعدم موهاشو رنگ مییکرد که من دوست نداشتم.
بغدم خیلی زیاد سطحی و کودن بود. هم خیلی باهوش بود هم خیلی کودن بود. هوش اجتماعی داغون. دراز بی مصرف.
خیلی شبیه کوروس و انتونیو باندراس بود، ولی کودن بود کودن. کودنننننننن.
اره اگه سبزه میبود، و باهوش، و موهاو هم رنگ نمیکرد ص
یکی را از وزرا پسری کودن بود پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مرین را تربیتی میکن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود، پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمیشود و مرا دیوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل               تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نخواهد کرد           آهنی را که بد گهر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند        چون بیاید هنوز خر باشد
سعدی
انسان چیست؟ مجموعه ای افکار و احساسات.
عده ای به تعدادی از افکار اعتقاد پیدا کرده اند و جزو هویت شان شده است، عده ای نیز به تعدادی احساسات اعتیاد یافته اند. منظورم از اعتیاد چیست؟ برای مثال احساس شهوت را در نظر بگیرید، این احساس مواد شیمیایی درون بدن تان تولید می کند و باعث احساس لذت درون بدن تان می شود، وقتی تعداد این تجربه ها زیاد شد، برای تجربه بیشتر این احساس، بی قراری می کنید و به مواد شیمیایی مرتبط با این احساسات معتاد می شوید.
خودت را ب
یه پسر خاله دارم،
 
عین هومن جعفری هست (همون که داداش کامرانه که خواننده ن)، یعنی این بشر کپی این ابلهه. و عین اون ابله هم ناله میکنه وقتی حرف میزنه، انگار داره رابطه جنسی برقرار میکنه همون لحظه. یعنی حالت به هم میخوره از صدای این نکبت.
هی این زنگ میزد هی صداش میرفت روی اعصابم. خیلی هم چرت و پرت میگفت (ما عین خواهر و برادر بزرگ شدیم، یعنی از بچگی با زدن به سر و کله هم بزرگ شدیم البته بعد از چهارم ابتدایی برای سالهای سال از هم جدا شدیم). یه مدته دیگه
امروز داشتم فکر می کردم که من هنوزم همونقدر خجالتی ام با این تفاوت که دیگه کسی اینو نمی دونه 
از مدرسه که زدم بیرون (کاملا زدم بیرون) تصمیم گرفتم یه تصویر دیگه از خودم به آدما نشون بدم 
دوست نداشتم مظلوم و کودن و ساکت و سر به زیر به نظر بیام . دوست نداشتم چون ساکتم آدمای پرحرف دوستم داشته باشن. دوست نداشتم چون بی آزارم و به قول یه دوست، پر رو نیستم، ادما به طرفم بیان
من خیلی چیزای دیگه بودم و اصلا اونی که اونا فکر می کردن نبودم
همیشه هرکسی میگفت
تو فکر می‌کنی من هم مثلِ بعضی استعاره‌های آهسته، 
جایم فقط کنارِ همین کلماتِ کودن است. 
تو فقط یک راه داری: بزن! 
همه‌ی تیرهای خلاص 
از هجدهمِ همین جهانِ مزخرف می‌گذرند. 
تعلل نکن، 
تا ترانه‌ی بعدی راهی نیست. 
من آب‌ام را خورده، 
کَفَنَم را خریده، 
اشهدِ علاقه‌ام به عدالت را نیز خوانده‌ام. 
تو یکی ... دستِ مرا نخواهی خواند! 
حالا بروم، یا بمانم؟ 
دارد باران می‌آید، 
دارد یک ذره نورِ آبی 
به غشای شیشه نوک می‌زند. 
تو برو نمازت را بخوان، 
بچه ها
شما به ادمی که
باشخصیت ماننده
جنده باز نیست
باسواده
درسته مغرور و خودخواه و خودبرتربینه و گاهی بی رحم ولی بلاخره ادم باکیفیتیه
 
چطوری میتونین محترمانه بگین که عزیزم
اون کسی که با وزنه گذاشتی توی پروفایلت و لباس ورزشی هم تنت کردی 
خیلی زشته
خیلی immature هست
خیلی صورتت پف داره
چشمات خیلی زشته توش
 
انگار جنده بازی
هیزی
شبیه ادمای کوته فکر و کودن شدی
 
و حال ادم به هم میخوره ازین عکس؟
 
لطفا برش دار؟!
سه ماه شده که حتی جمعه هم نتونستم برم استخر.
فکر کنم دارم به یک مرد افسرده تبدیل میشم.
وقتش رسیده کاری که بیشترین انرژی رو ازم میگیره و کمترین سود رو برام داره رو ببوسم و بذارم کنار. به زودی معاونت فرهنگی دانشگاه رو بدرود میگم و به خودم این فرصت رو میدم که با کودنی مث صادقی کار نکنم.
بعدش میتونم با خیال راحت برسم به لایه باز و کارهای فریلنسری دیگه ای که دارم. 
حتی به جای اینکه وسط کلاسا ده دیقه ده دیقه کتاب بخونم میتونم بشینم یک ساعت مداوم مطالع
کسیکه میحواهد بداندعلت ترقی یک ملت چیست  اولا  بایدزیرکی وروش بینی داشته باشد پس  اشخاص کند فهم خرف و کودن. نبایدتوقع درک این معنی کنند ثانیا بایدطریق  رسبدن بحفابق را که استنتاج  مطلوب از روی. مقدماتست بداندواز طرز استدلال. اگاه باشدتا در وادی مغالطه نیفتد ثالثا باید عبرت شناس باشد یعنی دقایق و نکاتیکه در رفتارو کرداردبگران می بیندو  نتیجه خوب یا بدی که بر انها مترتب  میشود بتواندتشخیص دهد  رابعااز روشو طریقه پیشینیان که در ترفی قدم نه
به ندرت تنها می ماند .
#ساموئل_بکت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
همین الان محاسبه کردنِ دقیق طلارو یاد گرفتم ...
حس نیوتون و دارم 
خوشحالم ...
پارسال سرویس عروسیم و گرفتم دو ملیون و هفتصد 
امسال یکم پس انداز داشتم رفتم باهاش طلا بگیرم با اون پول میشد یه انگشتر خرید:)
میترسم سال بعد انگشترم نشه باهاش خرید:)
ومن همچنان به طلاهایی فکر میکنم که مفت مفت فروختنم....
دلم میخواد فردا جلوی طلا فروشی ماشین حسابم و درارم بگم برادر من این درسته نه اون قیمتی که شما میزنی:)
همیشه وقتی میرفتم طلا فروشی حس میکردم سرم کلاه میذا
حکایت امشب:
یکی را از وزرا، پسری کودن بود. پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی می‌کن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و موثر نبود. پیش پدر کس فرستاد که این عاقل نمی‌شود و مرا دیوانه کرد. 
چون بود اصل گوهری قابل/تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد/آهنی را که بدگهر باشد
سگ به دریای هفت‌گانه بشوی/که چو تر شد پلیدتر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند/چون بیاید هنوز خر باشد
+بیت اخر :)))
لیسانس اول من نرم افزار بود. کارهای کامپیوتریم هم به طور کلی خوبه و
چون زبان انگلیسی هم بلدم هیچ جا لنگ نمی مونم. اما وای به روزی که این لپ
تاپ زاغارت من مثلا فنش بسوزه یا باتریش خراب بشه. همینکه میبرمش بیرون که
قطعات جدید روش بگذارن توی خونه میرینن بهم که تو اگه مهندس بودی توی خونه
درستش میکردی و یا اصلا نباید خرابش می کردی. 
مادر جان استاد سرکوفت
زدن هستن و طعنه هایی که بهم میزنه اگر به صخره های کوه بزنی پشم میشن و
میریزن پایین. به هر حال با
لیسانس اول من نرم افزار بود. کارهای کامپیوتریم هم به طور کلی خوبه و
چون زبان انگلیسی هم بلدم هیچ جا لنگ نمی مونم. اما وای به روزی که این لپ
تاپ زاغارت من مثلا فنش بسوزه یا باتریش خراب بشه. همینکه میبرمش بیرون که
قطعات جدید روش بگذارن توی خونه میرینن بهم که تو اگه مهندس بودی توی خونه
درستش میکردی و یا اصلا نباید خرابش می کردی. 
مادر جان استاد سرکوفت
زدن هستن و طعنه هایی که بهم میزنه اگر به صخره های کوه بزنی پشم میشن و
میریزن پایین. به هر حال با
این دومین کتاب هرمان هسه است. کتابی بر علیه تعلیم و تربیت مرسوم که به عقیده‌ی نویسنده و تجربه شخصی خودِ او از 6 ماه تحصیل در مدرسه الاهیات و یک سال تحصیل در دبیرستان معمولی که هر دو با شکست مواجه شده بود و موجب افسردگی او در نوجوانی شده بودند، سلامتی و شادمانی را از دانش‌آموزان میگیرد. 
داستان کتاب درباره‌ی پسری است باهوش و بااستعداد که با دخالت‌ها و نگرانی‌های بیش از حد پدر و معلمان  روحش، سلامتی و نهایتا خود پسرک همه در هم شکستند...
قسمتی
سلام امروز میخوام در مورد برنامه نویسی براتون توضیح بدمبه زبان ساده میتوان گفت که برنامه نویسی وسیله ارتباط یک برنامه نویس با رایانه است .در واقع کامپیوتر کودن هست و نمی فهمه و ما باید اون رو متوجه کنیم.برنامه نویسی فوایدی دارد که در پست های بعدی به آن خواهم پرداخت.انواع زبان های برنامه نویسی:1-زبان های تحت وب
2-زبان های تحت ویندوز
3-زبان های تحت موبایلزبان های تحت وب :معمولا برای طراحی صفحات وب استفاده می شود مانند PHP،HTMLو...و همچنین جاوااسکپری
سلام امروز میخوام در مورد برنامه نویسی براتون توضیح بدمبه زبان ساده میتوان گفت که برنامه نویسی وسیله ارتباط یک برنامه نویس با رایانه است .در واقع کامپیوتر کودن هست و نمی فهمه و ما باید اون رو متوجه کنیم.برنامه نویسی فوایدی دارد که در پست های بعدی به آن خواهم پرداخت.انواع زبان های برنامه نویسی:1-زبان های تحت وب
2-زبان های تحت ویندوز
3-زبان های تحت موبایلزبان های تحت وب :معمولا برای طراحی صفحات وب استفاده می شود مانند PHP،HTMLو...و همچنین جاوااسکپری
کت
کت یک نوع لباس است که انگلیسی های کودن آن را با گربه
اشتباه می گیرند اما کت از لباس هایی نیست که وقتی کریم پوست کلفت آمریکا را کشف
کرد به دست آمد بلکه در قدیم یک نفر لباس بلند خود را در حادثه از دست داد و کت به
وجود آمد
ادامه مطلب
امروز یه روز تعطیلی بود که من باز دانشکده بودم !
راستش تصمیم گرفتم کمتر از اینی که الان هست برونگرا باشم!انقد همه چیزمو به همه نگم!
شاید باید کمتر حرف بزنم اصن!نمیدونم
اروز مثل هر روز بحث رفتن خیلی عمیق بود تو دانشگاه!
مهرزاد بهم میگفت زبان بخون و پشت گوش ننداز!ولی من امروزم کماکان نخوندم!
این همه ساعت رو کتاب بودم فقد تونستم تا اونجا که استاد درس داده کتابو بخونم و دو تا سوال حل کنم!فقط دو تا دونه!خیلی زمان میذارم رو سوالا و واقعا این درست نیست!
 
 
 
 
برای آن دسته از آدم‌های اهل دلی که فوتبال را ورزشی سرشار از جنگ می‌دانند، واژه‌ای مثل ژانویه، همیشه با بازی‌های جذاب لیگ جزیره همراه است! اما آن‌هایی که از غافله کلا بی‌خبر‌اند و احیانا معتقداند که فوتبال نه تنها ورزشی مزخرف، که هوادارانش نیز انسان‌هایی کودن تشریف دارند، بدانند و آگاه باشند که زندگی یعنی دویدن، دویدن و باز هم دویدن برای توپی که هر چهار روز یکبار، داوری است میان برنده و بازنده‌؛ آن هم در آغاز سال میلادی که از قض
دو سناریو مطرح می‌کنم : اول. یک نفر از من تعریف می‌کند، که من قد بلندی دارم، صدای خوبی دارم، هوش بالایی دارم و ... . دوم. یک نفر دیگر درباره من گفته "دم‌دمی مزاج‌ست، اراده ضعیفی دارد، بی‌عرضه‌ست"
واکنش من به اولی تشکرست. واکنش مودبانه به دومی اما "قضاوت نکن"ست. در حالی که هر دو مورد، قضاوت بود، اولی قضاوت درباره مواردی که از اختیار شخص خارج‌ست، دومی قضاوت درلاره مواردی که در اختیار شخص و تغییرپذیرست.
این لفظ نفرت‌انگیز، "قضاوت نکن" چیزی نیست
 کلاغ کودن
روزی روزگاری کلاغی بر سر بامی نشسته بود و قارقار می کرد. در بین قارقار،
صدای قار و قور شکمش را شنید. از بالای بام برای رفع گرسنگی نگاهی به حیاط خانه
همسایه انداخت. در حیاط، زنی مشغول شستن رخت چرک بود. کلاغ جستی زد. او پروازکنان
منتظر بود تا حواس زن همسایه پرت شود به امید اینکه بتواند صابون او را بدزدد. در
همین هنگام، تلفن خانه به صدا در آمد. کلاغ گفت: این بهترین فرصت است تا او به
خانه برود و تلفن را جواب بدهد، من صابون به منقار خواهم گر
 
برای آن دسته از آدم‌های اهل دلی که
فوتبال را ورزشی سرشار از جنگ می‌دانند، واژه‌ای مثل ژانویه، همیشه با بازی‌های
جذاب لیگ جزیره همراه است! اما آن‌هایی که از غافله کلا بی‌خبر‌اند و احیانا معتقداند
که فوتبال نه تنها ورزشی مزخرف، که هوادارانش نیز انسان‌هایی کودن تشریف دارند، بدانند
و آگاه باشند که زندگی یعنی دویدن، دویدن و باز هم دویدن برای توپی که هر چهار
روز یکبار، داوری است میان برنده و بازنده‌؛ آن هم در آغاز سال میلادی که از قضا
مصا
عزیزم واقعا نمی دانی چقدر احمقی یا اهمیتی نمی دهی؟..عزیزم میشود دهانت را ببندی بوی گندش نوعی سلاح کشتار جمعی است!این همه  ریده ای که بگویی شاش داری.. عق نمی زنی؟عزیزم هزار بار دستت را در سوراخ مار غاشیه چرخاندی یکبار نمی خواهی پونه بکاری؟نمی خواهی بفهمی بابا این راهش نیست؟ میدانی تو نمی خواهی اوضاع را تغییر دهی فقط میخواهی خشم خودت را ارضا کنی...تظاهرات میکنی می ایند اتش میکشند و میکشند و میبرند و میزنند بعد هم پرونده ی قضایی را با گل سرخ تقدی
به نام خدا
 
برای آن دسته از آدم‌های اهل دلی که فوتبال را ورزشی سرشار از جنگ می‌دانند، واژه‌ای مثل ژانویه، همیشه با بازی‌های جذاب لیگ جزیره همراه است! اما آن‌هایی که از غافله کلا بی‌خبر‌اند و احیانا معتقداند که فوتبال نه تنها ورزشی مزخرف، که هوادارانش نیز انسان‌هایی کودن تشریف دارند، بدانند و آگاه باشند که زندگی یعنی دویدن، دویدن و باز هم دویدن برای توپی که هر چهار روز یکبار، داوری است میان برنده و بازنده‌؛ آن هم در آغاز سال میلادی که
تا تو حقارت خود نپذیری آغاز به بزرگ شدن نمی‌کنی. تا تو ندانی کمی، کودنی، کوچکی، عزم عظمت نمی‌کنی. سفیران از راهها گذشته‌اند ای طفل نازپرورده‌ی گهواره‌نشین. تو خود را همانند ایشان مدان. تو نیز باید از راهها بگذری.

اوهام همانند می‌کند. می‌گوید من نیز چون او رفته‌ام. نه، تو هیچ نرفته‎ای. تو به سراب یازیده‌ای، تو سرابِ رفتن کرده‌ای. چرا که کبر، چرا که حسد، رفتن نمی‌داند، ماندن می‌داند و ثبات می‌داند، بر آنچه که نیست. 
کودن، قیاس می‌کند.
چند وقت پیش یوی از دوستام یک لباس پوشیده بود که استین های پفی با گلدوزی های چین چینی داشت کلی براش ذوق کردم و گفتم وای لباست خیلی قشنگه  من عاشق لباس های چین چین و پف پفم! که پوزخندی زد گفت تو هم چنان تو ۵ سالگیت موندیا من ۵ سالم بود لباس چین چینی دوست داشتم...
نمیخوام غر بزنم که چرا و فلان...امشب بازم تکرار شد داشتم قربون صدقه مامانم میرفتم طبق معمول :/ همیشه به تعداد تارهای موهام قربون صدقه مامانم میرم و میبوسمش و مامانم معتقده من عقل ندارم و گفت
امروز از ساعت هفت شروع شد اما من از ساعت نه شروع کردم به کار کردن یه ساعت فقط طول کشید برای چهار ده تا کلمه جمله بسازم. امروز خیلی کار دارم برای زبان به خاطرش واقها استرس دارم. ولی چیکار میشه کرد باید اروم باشمو کارامو انجام بدم. کتابم رسیدم به کانت. اینجوری نیست که بزارمش کنار فقط زبان بخونم اینم جلو میبرمش. امیدوارم کلی جلو بره چون زمان کمه. امروز تمام تمرکزم روی کتابو زبان هست بقیه کارارو از فردا به بعد انجام میدم دوباره. دوشنبه ها روز پرکار
خانم الف نفرت‌انگیز، آن روز از جلوی دفترتان رد می‌شدم که صدای گریه شنیدم. دروغ چرا، تک‌تک سلول‌هایم تعجب کردند، خانم الف نفرت‌انگیز هم گریه می‌کند؟ بیست ثانیه صبر بیشتر نیاز نبود، تا با فریاد "برو بیرون" از دفترتان، در باز شود و دختر گریان زشت سال پایینی را ببینم.
برای من که منتظر آقای غین مهربان، پشت دفترشان برای گپ مختصری در باب توماس آکویناس و مارتین لوتر و ابن‌سینا بودم، چندان غیر طبیعی نبود که از دخترک، نشسته روی راه‌پله و در حال گ
خانم الف نفرت‌انگیز، آن روز از جلوی دفترتان رد می‌شدم که صدای گریه شنیدم. دروغ چرا، تک‌تک سلول‌هایم تعجب کردند، خانم الف نفرت‌انگیز هم گریه می‌کند؟ بیست ثانیه صبر بیشتر نیاز نبود، تا با فریاد "برو بیرون" از دفترتان، در باز شود و دختر گریان زشت سال پایینی را ببینم.
برای من که منتظر آقای غین مهربان، پشت دفترشان برای گپ مختصری در باب توماس آکویناس و مارتین لوتر و ابن‌سینا بودم، چندان غیر طبیعی نبود که از دخترک، نشسته روی راه‌پله و در حال گ
خانم الف نفرت‌انگیز، آن روز از جلوی دفترتان رد می‌شدم که صدای گریه شنیدم. دروغ چرا، تک‌تک سلول‌هایم تعجب کردند، خانم الف نفرت‌انگیز هم گریه می‌کند؟ بیست ثانیه صبر بیشتر نیاز نبود، تا با فریاد "برو بیرون" از دفترتان، در باز شود و دختر گریان زشت سال پایینی را ببینم.
برای من که منتظر آقای غین مهربان، پشت دفترشان برای گپ مختصری در باب توماس آکویناس و مارتین لوتر و ابن‌سینا بودم، چندان غیر طبیعی نبود که از دخترک، نشسته روی راه‌پله و در حال گ
سلام
پیله‌برار! تی احوال خوب ایسه؟ از أو بوجر مره دینی؟ مره
شناسی؟ احتمالا أ روزان مره فراموش بوکودی. تره آدرس فدم که مره یاد بئری؟
من او
کوچی‌کُرم کی هر بار تی مجسمه‌ی شهرداری دورون دینه، حوضِ دیوار رو نیشینه و
تره
فندره و تی‌امره گپ زنه. اگر نتنه بیئیسه حداقل تره سلام کنه و شئه. می دیل
هزار
پاره بوبوسته میرزا. تنم تی امره درددل بوکونم؟ البته من نتنم تی مانستن
خوب گیلکی گپ بزنم
چون می پئر و مارِ یاد بوشو کی أمره أمی مادری‌زبانِ یاد فدید
آدم عکس‌هات را که مرور می‌کند حرصش می‌گیرد.
از آن دسته موی کم‌پشت و ساده، آن لب‌خندِ یخ‌کرده روی سرخی لب‌های نازکت. از همه سرخی‌هایی که جا به جای تنت را، هرگز نفهمیدم با چه ترفندی، بوسه‌گاه سرما و نیستی کردند.
و هم‌چنان اما تصویر بی‌جانِ تو بر زمین ذهنم آوار است.
انگار تمام مدت‌های بودنت، ما همین را از تو طلب‌دار بوده‌ایم ؛ روزی بی‌خبر نباشی و آن روز کش بیاید تا روزها و شب‌ها و ابدیات که هرگز بدیهی نشوند. تا بتوانیم از تو آن قدیسی را ب
چقدر دوستامو زجر دادم.
مجبورشون کردم چه چیزایی ببینن و بشنون سکوت کنن چیزی نگن چیزی نپرسن که فقط حال من بدتر نشه. میگه اگه حرفی نزدم به خواسته خودت بوده هرچی باشه خیلی وقته حواسم بهت حالتای جدیدت و... هست:) میگه همش خودتی بعضیا رو قبلا داشتی بعضیا رو الان :/// من فقط پوکر :///
دوستام عجیب صبر و تحملی داشتند، واقعا نمیتونم درکشون کنم چرا این همه مدت تحملم کردند و تازه الانم باز میگن که دوسم دارن و پیشمن. 
اینااگه ماه نیستند پس چین؟ اگه فرشته اسمو
سلام
پیله‌برار! تی احوال خوب ایسه؟ از أو بوجر مره دینی؟ مره
شناسی؟ احتمالا أ روزان مره فراموش بوکودی. تره آدرس فدم که مره یاد بئری؟
من او
کوچی‌کُرم کی هر بار تی مجسمه‌ی شهرداری دورون دینه، حوضِ دیوار رو نیشینه و
تره
فندره و تی‌امره گپ زنه. اگر نتنه بیئیسه حداقل تره سلام کنه و شئه. می دیل
هزار
پاره بوبوسته میرزا. تنم تی امره درددل بوکونم؟ البته من نتنم تی مانستن
خوب گیلکی گپ بزنم
چون می پئر و مارِ یاد بوشو کی أمی مادری‌زبانِ أمره یاد فدید
تو این مدت برای بار هزارم هم که شده، کاسه‌ی حقیر و کوچیک بغضم رو با چشم میبینم که داره ذره ذره پر می‌شه و جوری بی همتا و سوای از بار های قبل می‌خواد طور بدتری بشکنه.
من تو زندگی چیزی بودم که نباید، کسایی رو روندم که نباید، به طور خلاصه الان ها دارم میفهمم ادبیات زندگی رو پاک بیسوادم. خب تلخه دیگه. این که آدم به عمق رزالت‌‌ها و بدی‌ها و فقدان‌‌هاش پی ببره. میگن پنهون کارم، شاید هستم، میگن میپرم ، کتمانش سخته، تلخم،‌ میپرم، میگن آبروریزی می
پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!
روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند
می گویید ملاک ازدواج ایمان است ولی نمی گویید زندگی زناشویی سکینه است، راه کمال است، عشق ورزیدن دارد هزار شیرینی دیگر که خدا گفته باید داشته باشد حالا یه بابای به اصطلاح با ایمان شاسکول آمد تا زندگی کند زد رفت پی کارش! حالا چه گلی به سرمون بگیریم؟
نباید قبل از ازدواج به ملاک هایی (که نمی دانم چرا شما قبول ندارید) مثل اخلاق و آدب معاشرت مبتنی بر عرف و شرع و سعه صدر و درک صحیح از زندگی و بلوغ فکری و عاطفی و استقلال مالی و روحی روانی و توانایی حل مش
خدا رو شکر اینترنت هست میتونیم لوازم مورد نیاز فکری مون رو توی اینترنت پیدا کنیم؟
جمله ی درستی بود . نه؟!!!
اما می خواهم بتازم به این جمله . پس به قول اسپیلبرگ :Catch me if you can
سال ها پیش به این فکر بودم که چرا ابزار های سرگرمی امروز ، ابزار آلات جنگی یا پروژه های تحقیقاتی نظامی دیروز بوده اند؟
اینترنت که برای اتصال بین چند رایانه در عرصه جنگی بوده ، صفحه ی لمسی پروژه ای بوده که CIA روش کار میکرده و...
اما الان ابزار های جنگی کاری می کنند که هیچ کاتیوشا و
نمیدونم مهمونهامون کی میان فکر کنم هفت یا هشت. منم همه کارامو کردم. دیگه نوبت کتاب جدیده که بین فلسفه ی نقادی کانت یا نگاهی به پدیدار شناسی و فلسفه های هست بودن ، هست. که احتمالا اولی رو انتخاب میکنم. 
میدونی این فکر هست که آدما، حتی شاید یه زمانی خود من فکر میکردم فلسفه سخته. قابل فهمیدن نیست برای هر کسی و کسی که فلسفه میخونه حتما یا خیلی خفن یا خیلی کودن که عمرشو داره براش میذاره. اگه بگم فلسفه سخت نیست دروغ گفتم. سخته خیلی سخت همون قدر که عک
ای
کاش تمام آن‌هایی که نماز نخوانده‌اند، روزه نگرفته‌اند، اما همیشه راستش را گفته‌اند
و چند واحد استخدام افتاده‌اند همدیگر را پیدا کنند و از زیر نگاه کودن‌پنداری
جامعه خلاص شوند. ای کاش تمام آن‌هایی که نماز خوانده‌اند، روزه گرفته‌اند، حال
خوبشان حال دیگران را خوب کرده است و کار خوبشان توی این سرا برای حرم‌سرا توی آن
سرا نبوده‌‌است، همدیگر را پیدا کنند و از زیر نگاه اُمُل‌پنداری جامعه خلاص شوند.
می‌توان خیلی راحت هر آن چه به نام دی
دختر تیپیکال ایرانی در کانادا:1. اول اول اول باید موها و ابروهاش رو چک کنی، اگه رنگ شده (حتی مش مشکی!) و ابروهاش خیلییییییییی متفارن و رنگیه، یعنی ایرانیه
2. آرایش خفن در حد یه فاحشه
3. صد در صد یه دختر تیپیکال ایرانی گواهینامه و ماشین داره
4. صد در صد بی سواد
5. صد در صد ایت ایز عه آی عم عه
6. صد در صد باسنشون کوچیکه و سنشون مینیمم بالای 33 هست
7. صد در صد قیافه سبزه دارن (سبزه بودن عیب نیست قاطی نکنین، من خودمم سبزه هستم) ولی اینقدر ارایش کردن که شاید یه
 
جماعتی که در سده اخیر، به بزک دوزک اومانیته بوده اند و این متاع مجهول را به هزار ترفند و فریب به خلق الله تپانده اند، این روزها حال و روز خوشی ندارند، عصبی اند و به بهانه ای اندک، پاچه می گیرند! چرا؟ چون ابتدایی ترین انتظار از اومانیسم، حفظ جان انسان هایی است که امروز در غرب، در گوشه خیابان و راهروی بیمارستان، وَک و وِل شده اند و برای یک تست کرونا باید هزار دلار بپردازند! این همه، در صورتی است که جوان باشند و در غیر این صورت، پیشاپیش خیالشان
اختلالات یادگیری
اختلال در خواندن، بسیار متداول و در عین حال برای کودکانی دردآور است
که این بیماری را دارند و نمی‌توانند دریابند که چرا خواندن برایشان دشوار
است.مربیان آموزش همراه با مادران و پدران و متخصصان بتوانند از
اقدامات عملی صحیح به کاهش رنج و درد این بچه‏‌ها کمک کنند و بوسیله
راهبردها به کودکانی که اختلال در خواندن دارند کمک کنیم تا خواندن را به
صورت هرچه بهتر یاد بگیرد.یک اختلال یاد‌گیری ممکن
است از لحاظ علمی‌د‌ر حوزه‌های
اختلالات یادگیری
باوجود آن که اختلالات یادگیری
بیشترین نرخ اختلالات کودکان بانیازهای ویژه را به خود اختصاص می‌دهد و
ابعاد مختلف تحصیلی،اجتماعی،شغلی و روان شناختی زندگی فرد و جامعه را تحت
تاثیر قرارمی دهد،لیکن تا کنون در نظام آموزش و پرورش استثنایی ایران توجه
به سطوح چندگانه پیشگیری از اختلالات ویژه یادگیری مغفول مانده-است،درحالی
که در نظام‏‌‌های آموزشی و توان بخشی توسعه یافته استراتژی‏‌ها و برنامه
هاپیشگیرانه مختلفی به ویژه د
 
زیر دنده‌های چرخ
اثر هرمان هسه
دوست داشتم ترجمه‌ی بهتری از این کتاب رو می‌خوندم. داستانی علیه تعلیم و تربیت مرسوم و تناقض زندگی سنتی در مواجهه با حیات مدرنیته. گرگ بیابان اثر دیگه‌ای بود که قبلا از این نویسنده خونده بودم. هر دو داستان زبان ساده‌ای دارند و از آنجا که هسه با فرهنگ شرق آشنا بوده، روح داستانهای شرقی در روایتهای اون حاکمه.
"رئیس مدرسه ترجیح می‌دهد که یک کلاس پر از آدم های کودن و کند ذهن داشته باشد ولی یک نابغه نداشته باشد. جد
سال ها گذشته از روز که نخستین سوال های حقیقت جویانه را در 11 سالگی و شاید قبل از آن از خودم و از اطرافیانم می پرسیدم. در دفترچه ای که همان روز ها سوال هایی که از دیگران پرسیدم و پاسخ قانع کننده ای از کسی نگرفته ام. "آیا حیوانات هم روح دارند؟ آیا آن ها هم به بهشت و جهنم می روند؟ تفاوت انسان و حیوان چیست و آیا میمون های باهوش انسانِ کودن حساب می شوند یا خیر؟ و ..."همان روز هایی که در تفاوت میان مسیر های حقیقت شروع به خواندن رساله عملیه مراجع تقلید کردم
۱- خودتان را بپوشانیدبله، ما هم می دانیم که یکی از اهداف ورزش کردن شما این است که اندامتان را به نمایش بگذارید و خودنمایی کنید. اما باشگاه ورزشی جایی نیست که بخواهید برهنه در اطراف آن پرسه بزنید! پوشاندن اندامتان به شکل مناسب، یکی از آداب معاشرت باشگاه های ورزشی است که باید رعایت کنید، در این صورت ورزشکارانی که اطراف شما هستند، هنگام استفاده از تجهیزات باشگاه، دوش ها و رختکن احساس ناراحتی نمی کنند.
۲- سر و صدای عجیب و غریبباشگاه ورزشی حیات
_انقدر خوشم اومده از این چالشی ک تو بیان راه افتاده که وسوسه شدم بنویسم منم...حدود ۴ یا ۵  تا خوندم امشب و ازش خوشم اومد ...!امشب که بیخوابم بنویسم بماند به یادگار ...!
×به نام خدا 
فاطمه عزیزم !سلام ...
چند وقت پیش انشایی نوشتی با موضوع نامه ای به آینده ام ...
به طرز خارق العاده ای آن نامه الان با دفتر انشایت در دست من است ...من آینده ات هستم!
باید بگویم متاسفانه همه چیز آنطور که پیش بینی کرده ای پیش نرفته‌...اولش اینکه تو معلم ادبیات نشدی...اما اگر خدا
اینجام. دارم خطوط پام رو دنبال میکنم. ادامه خطی که به برآمدگی زانوم میرسه، میرسه به آسمون سرخ. از عمد میگم سرخ. نگرانم که میگم سرخ. چون من امروز توی دانشگاه بودم. حتی بعداظهر اون لباس شخصی های باتوم به دستی که بعد از نیم ساعت میریزن تو دانشگاه و بهشون میگن" بسیجی برو بیرون" رو جلوی سردر اصلی دیدم. بهشون نگاه کردم. نگاه نفرت انگیز. نگاهی که یعنی اصلا خوش ندارم اینجا ببینمتون. که کلا خوش ندارمتون. باکمه. باکمه.
خط پایینی پامو میگیرم توی زیر زانوم مح
هشدار: این نوشته‌ حاوی مقادیر زیادی نق‌نق و غرغر و عرعر و زرزر می‌باشد. 
اینو فقط برای خودم مینویسم،  شاید این همه فکر که توی کله‌م داره مغزمو ذره‌ذره میخوره رهام کنه. دلم میخواد قاشق بندازم  داخل جمجمه‌م و مغزمو خالی کنم تا شاید راحت بشم. انگار سرم لونه‌ی زنبوره. از وزوز فکرهایی که میان ومیرن و هجوم آوردند به سرم دارم دیوونه میشم. فکر کارهای عقب مونده، استرس پایان نامه،سر در گمی نسبت به آینده، اعتماد به نفسی که خیلی وقته از دست رفته، ا
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-دردانشگاه شیرازبودم- البته بسیاراز کتب تاریخی ما بزبان انگلیسی خواندیم- درسرکلاس  یک استاد که دردانشگاه سوربون  فرانسه چون دردانشگاه تبریز شاگردممتاز شدهبود ومدتی هم- ایشان درزندان بعلت  تشویق به مرام کمونیستیی بوده است وتوبه نامه مینویسد وازادمیشود معتقدبود- فصل کتاب قبلا در کتب مختلف مطالعه شودوسپس درس با گفتمان پیش رود- ایشان کتاب یک ایرانی درفرانسه-که جزوکتابه ی برجسته ان تاریخ بود به فرانسهب
فیلم «مالیفسنت» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و حالا بعد از گذشت ۵ سال دنباله‌ای برای این فیلم ساخته شده است. فیلم «مالیفسنت: معشوقه شیطان» با اینکه دنباله‌ای بر فیلم اول است اما به لحاظ داستانی مستقل است و اگر فیلم اول مالیفسنت را ندیده باشید باز هم به خوبی این فیلم را می‌فهمید.
مثل فیلم قبلی بازی «آنجلینا جولی» در نقش مالیفیسنت بسیار چشمگیر و باورپذیر بود. مثل اینکه نقش مالیفسنت را برای آنجلینا نوشته باشند یا اینکه او برای این نقش ساخته شده است. ب
به ابتدای صف بلندبالای سرسره ای که به خنکای آب می رسد زل زده ام، بلند ترین سرسره بوستان آبی، رفیقان از پشت تشویق می کنند که بروم، ولی ایستاده ام. هراس برگشته است و در وجودم طوفان به پا کرده است.
 
یک صف بلندبالای دیگر با آدم های کوتاه، لرزان و اشک ریزان. بچه های کلاس سوم که از آزمون فرار کرده اند و شاید هم جامانده اند. همه باهم به مربی گیسو طلایی زل زده ایم، بی روح و جدی ابتدای صف ایستاده و منتظر نفر بعدی است. صورت همه مان زشت شده، شبیه بچه دیو ها
لطفا تا انتها بخوانید
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه طبق معمول من بعد از یکسال اومدم یه حرفی بزنم و برم(دقیقا هر یکسال میام یه حرفی میزنم میرم!) ولی مطمئنم این فرق داره.
دوستان من تا به حال فیلم های زیادی رو دیدم ولی دو فیلمی که در روزهای آتی دیدم واقعا روم تاثیر گذاشته (طبق برداشت خودم)
اولین فیلم ، it  چپتر دوم . وقتی اسم فیلم ایت به گوش ما میخوره اگر از قسمت اول این فیلم آشنا باشیم باش ، اولین چهره ای به ذهنمون میاد قیافه ی ترسناک شخصیت اصلی داس
فرق بین دوست داشتن و عشق ورزیدن : 
بین دوست داشتن و عشق ورزیدن ، فرق بسیار است . در دوست داشتن تعهدی وجود ندارد ، عشق ورزیدن تعهد است . به همین علت است که مردم زیاد راجع به عشق حرف نمی زنند . 
مردم به هم می گویند " به شما علاقه دارم " چرا به هم نمی گویند " عاشق شما هستم " .برای اینکه عشق تعهد آور است .عشق درگیر شدن است ، عشق خطر کردن است ،مسئولیت پذیری است .علاقه داشتن صرفا گذرا است .من امروز دوستتان دارم و فردا ممکن است که دوستتان نداشته باشم . هیچ خطر
 
چند روز پیش فیلمی  به نام " فارست گامپ " محصول کشور آمریکا در سال 1994 را تماشا کردم که مرا خیلی تحت تاثیر خود قرارداد.
سرگذشت پسری با ضریب هوشی پایین که پدرش را در کودکی از دست داده بود و مادرش با زحمت او را بزرگ کرده بود.
خنگ بودن و کودن بودن تنها دلیل همکلاسی ها و مردم بی رحمی بود که او را بدون دلیل دیگر مورد حمله با سنگ و یا کلام زشت خود قرار می دادند.
او نمی توانست در مورد اتفاقات اطراف خود تحلیل درستی داشته باشد ولی در هر مسیری که بناچار قرار
338- چند ماه قبل یک آگهی در مورد "اجتماع بزرگ زمین تخت گرایان ایران" و جلسه ای که قرار بود به هم اندیشی و بیان استدلال های قوی خود بپردازند دیدم. ابتدا فکر کردم متن طنزی را پیش رو دارم ولی با یک جست و جو فهمیدم ظاهرا در ایران و خیلی نقاط جهان دارای طرفداران زیادی هستند و این گروه کلیه عکس های فضایی را دروغ ناسا برای فریب مردم دانسته و تلاش ویژه ای برای اثبات حقانیت ادعای بزرگانشان در عهد بوق دارند.
+ چند هفته قبل یک بنر در ارتباط با تعریف مزایای
خود واقعی ات باش....
این جمله را شاید بار ها شنیده باشید، شاید اصلا خودتان برای مورد خطاب قرار دادن خودتان استفاده کنید و دائما توی ذهن تان تکرار شود. اینکه من باید خودم را پیدا کنم و خودم باشم و ....
خود واقعی من کیست؟
اصلا چه روشی وجود دارد تا ما خود واقعی مان را بشناسیم؟ تست شخصیت شناسی بزنیم ؟ نقاط ضعف و قوت مان را روی کاغذ بنویسیم؟ و .... به نظر من هیچکدام روش مناسبی نیست. برای پیدا کردن خود واقعی تان باید به شدت با خودتان رک و صریح باشید، و حقیق
خود واقعی ات باش....
این جمله را شاید بار ها شنیده باشید، شاید اصلا خودتان برای مورد خطاب قرار دادن خودتان استفاده کنید و دائما توی ذهن تان تکرار شود. اینکه من باید خودم را پیدا کنم و خودم باشم و ....
خود واقعی من کیست؟
اصلا چه روشی وجود دارد تا ما خود واقعی مان را بشناسیم؟ تست شخصیت شناسی بزنیم ؟ نقاط ضعف و قوت مان را روی کاغذ بنویسیم؟ و .... به نظر من هیچکدام روش مناسبی نیست. برای پیدا کردن خود واقعی تان باید به شدت با خودتان رک و صریح باشید، و حقیق
بسم رب الرفیقپ.ناین پست خیلی خیلی خیلی طولانی، خسته کننده و مفید(!) می باشد! خود را درگیر نفرمایید!+روزی بازِ پادشاه مسیر خودش رو گم میکنه و تووی خرابه کنار جغدها میشینه؛ جغدها به ناله و افغال در میان که ای وای باز اومده تا جای مارو در این خرابه بگیره و باز رو اذیت و آزار میکنند.باز به جغدها میگه: من و با خرابه شما چه کار؟! اینجا خرابه است! و در نظر شما آباد و زیباست. من تووی قصر زندگی و میکنم و جایگاهم روی ساعد پادشاهه! و هرگاه صدای طبل ارجعی را بش
آدم‌های باهوش با وجود نکته‌سنج بودن، آداب‌دان و متشخص بودن، در بسیاری از مواقع به دردسر می افتند. آیا هوش زیاد به تنهایی عامل موفقیت است؟همه چیز لزوماً آن طوری نیست که در نگاه اول به نظر می‌رسد. ظاهراً با چنین هوش و آگاهی، تحت‌ تأثیر قرار دادن محیط اطراف، باید کاری بسیار ساده باشد؛ اما در عالم واقع این طور نیست، عالم واقع عرصه درخشش آدم‌های متوسط رِند است و نه باهوش‌ترین‌ها.
هوش زیاد کسالت‌بار می‌شودخیلی‌ از شما شاید دوست داشتید که ب
338- چند ماه قبل یک آگهی در مورد "اجتماع بزرگ زمین تخت گرایان ایران" و جلسه ای که قرار بود به هم اندیشی و بیان استدلال های قوی خود بپردازند دیدم. ابتدا فکر کردم متن طنزی را پیش رو دارم ولی با یک جست و جو فهمیدم ظاهرا در ایران و خیلی نقاط جهان دارای طرفداران زیادی هستند و این گروه کلیه عکس های فضایی را دروغ ناسا برای فریب مردم دانسته و تلاش ویژه ای برای اثبات حقانیت ادعای بزرگانشان در عهد بوق دارند.
+ چند هفته قبل یک بنر در ارتباط با تعریف مزایای
دانلود آهنگ جدید و زیبای  امیر تتلو "بی منم میشه" از نیو_موزیک تقدیم به شما همراهان گرامی 
Download Bi Manam Mishe Music From Amir Tatalooo 
 
 
 
 
 
برای دانلود آهنگ لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
 

شعر یا تکست آهنگ بی منم میشه امیر تتلو:
من میخوام با من باشی و یه سری کارایی با هم بکنیم
همه اولش آرومنا که یه مرحله بری بالاتر به یه چیزای بزرگ برسی
 ولی اینکه آروم بمونن اما این کارایی که تو داری میکنی بی منم میشه
بشی همون که میخوای بی منم میشه بری شب نیایی
ب
هجوم افکار یعنی فکر کردن مکرر و سریع به یک موضوع خاص. هجوم افکار یکی از نشانه­‌های بارز اضطراب و دیگر اختلالات اعصاب و روان است. حتی وقتی سایر علائم بیماری هم در شما دیده نمی­‌شود، این حالت ممکن است هر وقت که مضطرب هستید یا استرس دارید به سراغتان بیاید.
هجوم افکار ممکن است پاسخی به وقایع گذشته باشد که باعث ناراحتی یا اضطراب شما شده‌­اند یا ممکن است مربوط به چیزهایی باشد که نگران هستید در آینده برایتان اتفاق بی­افتند. این افکار طرح مشخصی دا
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-در رسانه
های مجازی – بقول معروف  حاجی –کی به کیه-
خرت رابران- یکسری محقق که دکتری را کباده میکشند نمایان شدن- من جمله دکتر سیروس
غنی – از ایشان کتاب  - ایران وبر
امدن  رضا شاه- مینویسد رضاشاه مامور
انگلیس نبود وحتی ضد انگلیسی ها بود ومستشارهای انگلیسی از ایران اخراج کرد و علت
ان این بود که اثر قزازق های روسی را درایران تضعیف میکردند و فرق ی بین مستشارهای
قزاق وانگیسی نبود  وافسران قول دادن که
مابراساس 
من قبول میکنم که ما یه سری اخلاقیات رو از جامعه، از فرهنگ، و از خانواده دریافت میکنیم.
مثلا ما ایرانیا یه مقداری اخلاقای خود مظلوم پنداری و خود قربانی پنداری و ناله کردن شدید داریم.
یا دخترا و پسرامون وقتی خارج از ایران میان دنبال "به لوند" و خارجی هستن. یا اغلب دخترامون تا میتونن سعی میکنن لخت بگردن، اونایی که ممه های بزرگ دارن سعی میکنن ممه ها رو تا حد امکان بندازن بیرون، اونایی که کمر خیلی باریک و ناف خیلی سکسی دارن حتی اگه 40 ساله شونم باشه
 
 
خونه دوستم
 
دیروز رفته بودم خونه یکی از دوستام که از راهنمایی با هم دوستیم این دوستم تازه بچه دار شده و درگیر زندگی پر از مشکلاتشه.دو تا دیگه از دوستامم بودن و هرسه هم متاهل.سه تا زوج بودن که هر کدومشون یه سری مشکلات داشتن و من دیروز نظاره گر زندگیُ و روابطشون بودم.
 
 
 
 
اولی که تازه مادر شده بود درگیر دل درده بچه و هزینه های زندگی و کار شوهرش و روابطش با مادر شوهر مهربونشه
اینکه شوهرش بهش یکسال  خرجی نمیده و همه هزینه هاش مامانش بهش مید
نمی‌دونم با لاتک (LaTeX) آشنا هستین یا نه. اگه بخوام تو یه جمله معرفی‌ش کنم باید بگم:
لاتک یه راه‌حل هوشمندانه‌ست برای تایپ و صفحه‌آرایی انواع متن به‌خصوص متن‌های علمی و فنی.
[اطلاعات بیشتر اینجا، اینجا و اینجا]
بذارین از عقب‌تر شروع کنم. کسایی که با ورد (MS Word) کار کرده باشن می‌دونن که تا چه حد رومخه! خصوصاً وقتی بخواین باهاش یه متن بلند دوزبانه با کلی فرمول و شکل و جدول و پاورقی و مراجع و اینا تایپ کنین. بارها برام اتفاق افتاده که با کلی خون
ؤبسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- داستان تجربه برجام- با الهام از شخصیت متفکر اسلامی- حضرت ایت الله میرباقری – رحمت الله علیه – نسان ازبدو تولد  تا مرگ درحال تجربه کردن است تجربه میبایست به یک سری قانونمندی برسد وبا  تجریه های جدید از بکاربردن این تجربه وقانومندی ها در راستای هدف- سودببرد- انسان مانندفرشته نیست مستقیم بکارخودبپردازد بقول غربی داستانها  باید درکند وهر شناختی داستانی پشت ان دارد خداوندمنان این جهان را براساس تجربه
اول نوشت:به فکر رسید همه را دعوت بکنم به همین چالش گریزی به سوی کتاب. حالا نمی خواد عین من طومار بنویسید. فقط کتاب هایی که تو این چند روز خوندید رو اینطور ریویو گونه معرفی کنید. اگه کتاب هم ندارید، برید سراغ گردونه بدون پوچ طاقچه که این هفته آخرشه.
دعوت می کنم از چارلی، پرنده، سولویگ، پرنیان سنپای، شیفته گونه، هیوا جعفری،نورا، غمی،نوبادی، آرام، لیتل پامکین و دنیز، رفیق نیمه راه، ح جیمی، استیو، عذرا، و هرکی میخونه(تو رو خدا تعارف نکنید.)
اگه ت
گذشته‌ی انسان و رابطه‌های آغازین بین او و پدر و مادر و یا سرپرست‌های دیگرش، نقش مهمی در شکل‌گیری باور او نسبت به خودش دارد. در این مطلب قصد داریم به برخی از عواملی که منجر به ایجاد اعتماد به نفس پایین می‌شوند، بپردازیم. با ما همراه باشید تا با این دلایل و نحوه رفع آنها آشنا شویم.
۱. گرفتن بازخورد منفی
اگر در طی دوران کودکی مدام در گوش‌تان تکرار شود که هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهید و به اندازه‌ی کافی خوب نیستید، شما در حالی تبدیل به یک فر
بسم الله  الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- در فرودگاه نجف بودم- سه ساعت میبا بسیار سالن کوچکی دارد- درفرودگاه باشیم- یسیار سالن کوچکی دارد-من درک میکردم که چه طنز  گزنده ای دارد-اعراب اینطور هستند- انسان اول تصور میکنید که همه ادبی سطح بالا  صحبت میکنند درحالی که یک صحبت معمولی است- فرض کنید ازکسی سئوال کنند  کتاب خوانی چگونه است- بگوید مانند حلوای یزدی  است  وباز بپرسند ان کتاب چگونه است- میگوید مانند طعم اغوز شیر شتر پنج  ساله است همه چیز را
فهرست مطالب
 
 
 
 عنوان
 صفحه

 
مقدمه..........................................................................................................................
 
هدف اساس................................................................................................................
 
مضموم نقش...............................................................................................................
 
افرادی که در روش ایفای نقش شرکت دارند.............................................................
 
مراحل اجرای روش تدریس ایفای نقش....................................................................
 
محاسن و محدودیتهای روش ایفای نقش......................
تلاطم، بی‌نظمی، رقابت شتابان و عدم اطمینان از ویژگی‌های مهم محیط کار در قرن بیست و یکم هستند. درنتیجه این وضعیت، امروزه بسیاری از سازمان‌ها با تغییری بی‌سابقه یک سیستم کاری مشارکت‌جو را به کار بسته‌اند. این نگرش مشارکت‌جو شامل سپردن قدرت به کارکنان، تصمیم‌گیری مشارکتی و دموکراسی در محیط کار است. برنامه‌های مشخص این نگرش برای جلب مشارکت کارکنان عبارت‌اند از توسعه شغلی، غنای شغلی، دوایر کنترل کیفیت، کیفیت برنامه‌های زندگی کاری، کم
توی این سالها بیشتر از هر چیزی، دلم برای کلاس های بسکتبال، و باشگاه، و دوستام، و بیرون رفتنامون، و خندیدن های از ته دلم، و سر به سر گذاشتن بچه ها که چرا مانتوهای تو بلنده؟! یا وقتایی که لباسامونو جلوی هم عوض میکردیم و همه میگفتن شورتای تو چرا گل گلیه؟ و یکی از بچه ها شورتاش همیشه خال خالی بود (میگفت هر دوازده تا رو با هم خریده) و برای وقتایی که میومدن منو سر به سر میذاشتن که جون جون ممه هات بزرگه و سینه هام رو میکشیدن، و یا شورت اون دوستم (باسنش
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-در کانال
ایران انیترنشنال- یک روشنفکرکیلوئی چند!! درباره انقلاب ایران-را  به شک تردید می اندازد مزخرفاتی سرهم میکند در
طول تاریخ قران مجید از این نوع افراد فراوان نامبرده است درتارخ ادیان الهی هم
فراوان است وقران یکی از شاخص های ایمان تحت تاثیرانهاواقع نشودن است- درتاریخ
یهود بارها صدنفر پیامبررا در طویله کردند-که رای مابپذیرید- قبول نیمکردند
درطویله را محکم میبستند که علف بخورند شایدمتنبه شوند باز
  [4/17, 00:47]استاد عزیز سلام. من گروه را ترک نمیکنم. اما بدلیل شرایط موجود برنامه و زمان کارمان بسیار زیاد شده. از شما و همسفران عزیز میخاهم که مرا از دعای خیرشان فراموش نکنند و نیز از خداوند بخاهیم که این شرایط را بر ما اغاز به خیر کنند. بنده 101
** اکنون نیازی به دعوت خدا (دعا) برای «تماشا»ی وضع موجود جهان نیست زیرا جهان توسّط انسان های ساکت در برابر فساد و فحشا و انواع ستم ها و قمار و خُمار و انسان های قمارباز و عرق خور و فاسد و فاحشه و ستمگران قهّار
من 23 سالمه و از 15 سالگی بهم تجاوز شد ولی به خانواده ام نگفتم ولی همیشه ترس ازین داشتم که بی آبرو بشم . حالا هم نمی دونم از کجای قصه شروع کنم ولی الان نه راه پس دارم نه طاقت ادامه دادن . تو 17 سالگی به پسر خاله مادرم که از بچگی هم بازی بودیم حقیقتو گفتم . .. و... 5 سال ازم بزرگتره و الان 6 ساله که باهاش رابطه دارم تنها تفاوتمون با یه زن و شوهر عادی اینه که زیر یه سقف نیستیم چون باکره نبودم صیغه اش ام . چندین بار از خانواده ام خاستگاری کردن ولی قبول نمیکنن
پروتکل پانزدهم
وقتی موفق شدیم از طریق کودتاهایی که ترتیبی خواهیم داد تا در سراسر جهان همزمان علیه حکومت‌ها که کاملاً ضعیف و پا در هوا شده و این امر بر مردم نیز آشکار گردیده است، حکومت خود را برپا کنیم (که شاید تا یک قرن دیگر به این هدف دست یابیم) با هرگونه توطئه‌ای علیه خود مبارزه خواهیم کرد، و هرکس را که بر ضد ثبات حکومت ما قیام مسلحانه کند بی‌رحمانه خواهیم کشت. تمام بنیان‌گذاران سازمان‌های جدیدی که پس از تأسیس حکومت ما به وجود آیند و جزء
متن کامل پروتکل بزرگان صهیون بر اساس چاپ هشتاد و یکم انگلیسی (1985)
پروتکل اول
ما هر اندیشه ای را جداگانه بررسی می کنیم و با مقایسه و نتیجه گیری به توضیح و تبیین آن می پردازیم تا ماهیت آن خود به خود برای ما روشن شود و حقایق همراه و اطراف آن را ببینیم. اما شیوه ی سخن ما ساده گویی و پرهیز از تصنع و آرایه های ادبی خواهد بود.آنچه اکنون من باید توضیح دهم شیوه ی عملی ماست. من از دو زاویه به شرح این موضوع می پردازم: اول دیدگاه خود ما، و دوم دیدگاه گوییم. (1)پ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سئو سایت